تاريخ گرايش سوسياليزم انقلابى – بخش ۱

تاریخ گرايش سوسیالیزم انقلابی مکتوب نوار گفتگوهایی است که طی چند جلسه با ت.ث صورت گرفته و در چند شماره نشریه کندوکاو منتشر میشود. تاریخ مسکوت صرفا یک تاریخچه نیست. شرح مواضع و مبارزات و مشاهدات جریان سوسیالیزم انقلابی ایران در بستری بین المللی و محلی است. شرح تئوری انقلابی است در آزمون یک انقلاب بزرگ و رویدادهای حساس چند دهه اخیر: از مه ۱۹۶۸ گرفته تا انقلاب ایران و فروپاشی اتحاد شوروی و رویدادها و مسائل بعد از آن تا به امروز. کوشیده ایم عینک ت.ث را بر چشمان خود بگذاریم و برای پرسش های امروز خود پاسخی پیدا کنیم. آذرماه ۱۳۵۳ است که نخستین شماره کندوکاو در لندن منتشر میشود. نقطه آغاز گفتگوی ما شکوفایی کندوکاو است. اینکه گروه حول این نشریه چگونه با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و گرایشات موجود در آن مواجه میشود، به بین الملل چهارم میپیوندد، خود را در بستر مبارزات بین المللی میپروراند و همزمان مبارزه خود را با رژیم سلطنت سازمان میدهد، این همه تا تشکیل حزب کارگران سوسیالیست در جریان قیام ۱۳۵۷، همه موضوعاتی اند که در جلد نخست این مجموعه به آنها پرداخته شده. گروه مصاحبه کننده
وقتی به تاریخ معاصر جنبش سوسیالیستی و انقلابی ایران می‎نگریم همانند بسیاری از نقاط دیگر جهان، هژمونی و صدای مسلط – جدا از روایت مسلط و کر کننده‏ی حاکمان- حتا در روایت رخدادها نیز همانگونه است که در هنگامه‏ی وقوع خود این رخدادها و مبارزات بوده است؛ یعنی سلطه و فرادستی روایت جریاناتی از جنبش که یا گوش به فرمان فرامین مسکو داشته‏اند و یا دل در گرو ناز و کرشمه‏های پکن و اقمار آن. سنت «سوسیالیزم انقلابی» که فعالیت‏ها و مبارزات خود را ابتدا از دل جریان منسوب به تروتسکیزم و بين‌الملل چهارم و با انتشار کندوکاو آغاز کرد با این وصف سنتی است که هم نه فقط در هنگامه‏ی جنبش صدای مسکوت و حتا ممنوع و سرکوب شده بوده است بلکه در بازبینی رخدادهای تاریخ معاصر در بسیاری از به اصطلاح تاریخ‏نگاری‏ها - نه به سبب ناحقیقی بودن تحلیل‏ها و راهکارهایش بلکه به سبب قلت کمّی اعضایش و ضرب و شتم ساير گروه‌ها - اغلب فاقد آن اهمیتی تلقی شده است که چیزی بیش از چند برگ از تاریخ معاصر چپ ایران بدان اختصاص داده شود. اینکه انواع و اقسام استالینیزم روسی و چینی و روح کلی این نوع سوسیالیزم چه میزان در این برخورد سرکوبگرانه و طرد‌کننده و در به حاشیه‏رانی سنت سوسیالیزم انقلابی در ایران مؤثر بوده و چه میزان معیار اعظم کانفرمیستی-پوزیتیویستی تعداد اعضای یک جریان آنقدر اهمیت ندارد که دریابیم امروزه دیگر حقیقت را بر اساس تأییدیه‏های اردوگاهی یا کمیت یک جریان نسنجیم. اگر برای بشر همواره به بیان درنیامدن معادل به حساب نیامدن و در نهایت ناموجود بودن بوده است، حتا با اختصاص درصدی از احتمال قابل تصور به اینکه ممکن است حقیقت نه در روایت تهیه‏کنندگان شکست جنبش انقلابی گذشته، و بنابراین نه در ندامت و هزیمت‎طلبی‏های آنان – و یا بالعکس لجاجت دگماتیک بر سر شعارها و چسبیدن به سکت‏های سابق- که شاید در پرداختن به روایت نیروهایی است که تحلیل‏های‏شان از انقلاب سفید تا ضدانقلاب سیاه و تاکنون، بخش زنده و تأمل‏برانگیزی از جریانات انقلابی ایران بوده‏است، آنگاه بیش از پیش لزوم طرح و انعکاس روایت این نیروها احساس می‎شود. طنین افکندن چنین روایتی نه برای نشستن پای قصه‏های قشنگ و تلخ قدیمی‏ترهای جنبش، نه برای برپاکردن جلسات اعتراف و ندامت علنی، نه جهت منم منم کردن‏های مرسوم پست‏مدرنیستی این روزگار فضای مجازی، و نه برای صرف روایت آنچه گذشت بلکه برای حقایقی است کمتر شنیده شده که شاید دیگر زمان آن رسیده باشد تا مجالی یابند تا هم زندگی آنگونه که بود را روایت کنند و هم اینکه ما نیز به میانجی آن‏ها شاید راهی به بیرون از قفسی که در آن به سر می‌بریم را بیابیم.
بخش اول – گروه کندوکاو