براى مبارزات کرگران٬ همچون ساير زحمتکشان٬ قيام بهمن ماه نقطه عطفى بود. با درهم شکستن ابزار سرکوب و خفقان دولتى و مسلح شدن مردم توازن قوا مابين زحمتکشان و طبقه حاکم تغييرى کيفى کرد... شوراها در سطوح مختلف ايجاد مى شد و کارگران مى کوشيدند از انتصابات نابجا و بازگشت ترورر و خفقان به محيط کارخانه جلوگيرى کنند. سالن ها و اطاق هاى دانشگاه ه و زمين هاى باير اطراف تهران مرکز جلسات پيا پى کارگران کارخانجات مختلف شد. خانه کارگر بدست خود کارگران افتاد و به مرکز تجمعات کارگران و بيکاران بدل گشت. همه جا صحبت از سنديکا و ايجاد سنديکاى واقعى٬ اتحاديه واقعى و کنفدراسيون سراسرى کارگران بود...
امروز پس از ۵ ماه که از قيام مى گذرد از آن شور و شوق اوليه چندان خبرى نيست... علت اين پديده فروکش مبارزات نيست بلکه بى نتيجه ماندن آن مبارزات مشخص در جهت سنديکاهاى مستقل توده اى است. آن چه از آن همه شور و مبارزه بيرون آمد تعدادى سنديکاى کاقذى است که تشکيلات واقعى آن از هيات موسس فراتر نمى رود. تعدادى سنديکاى وابسته به دولت و در خدمت کارفرما که منجمله توسط حزب توده ايجاد شده عملابا سنديکاهاى زرد سابق تفاوتى ندارند.