سرمقاله: انتشار دوره دوم کندوکاو

با اين شماره کندوکاو انتشار دوره جديد اين نشريه از سر گرفته مى شود. دوره نخست که شامل هشت شماره و يک ويژه نامه بود توسط جمعى از انقلابيون سوسياليست که در شرايط تبعيد محمد رضا شاهى بسر مى بردند منتشر شد و خود را در خدمت گسترش مارکسيزم انقلابى در خارج و داخل ايران قرار داده بود. به پشتوانه قيام بهمن ماه اکنون امکان داريم که همان اهداف را در خود ايران دوباره دنبال کنيم. بويژه در اوضاع کنونى که شناخت و فهم سياسى مسائل انقلاب و ضد انقلاب در پيش روى هر مبارزى قرار دارد اميدواريم صفحات اين نشريه راه گشاى چنين شناختى واقع شود.
حمله ها و کوشش هاى پى در پى و رو به افزايشى که از همان نخستين روزهاى پس از قيام بهمن ماه از سوى روحانيت و حکومت عليه پيشرفت مبارزه طبقاتى و عليه دست آوردهاى جنبش ضد استبداد و ضد سلطنت انجام گرفت٬ پس از دورانى از شگفتى٬ ناباورى و سپس خشم و درماندگى اينک لايه هاى وسيعى از مبارزين آگاه و نيز گروه بسيارى از توده کارگران٬ دهقانان٬ زنان و مليت ها را به طرح اين سئوال – و البته جستجوى جواب آن – واداشته است که بر سر انقلاب چه آمده است؟ چگونه مى توان اين پرسش را آگاهانه و انقلابى پاسخ داد که پس از پيروزى يکى از گسترده ترين قيام هاى شهرى تاريخ معاصر عليه يکى از خونخوارترين حکومت هاى استبدادى بايد هر روز شاهد شديد ترين حمله ها عليه ابتدائى ترين حقوق اجتماعى و فردى باشيم؟
براى مبارزات کرگران٬ همچون ساير زحمتکشان٬ قيام بهمن ماه نقطه عطفى بود. با درهم شکستن ابزار سرکوب و خفقان دولتى و مسلح شدن مردم توازن قوا مابين زحمتکشان و طبقه حاکم تغييرى کيفى کرد... شوراها در سطوح مختلف ايجاد مى شد و کارگران مى کوشيدند از انتصابات نابجا و بازگشت ترورر و خفقان به محيط کارخانه جلوگيرى کنند. سالن ها و اطاق هاى دانشگاه ه و زمين هاى باير اطراف تهران مرکز جلسات پيا پى کارگران کارخانجات مختلف شد. خانه کارگر بدست خود کارگران افتاد و به مرکز تجمعات کارگران و بيکاران بدل گشت. همه جا صحبت از سنديکا و ايجاد سنديکاى واقعى٬ اتحاديه واقعى و کنفدراسيون سراسرى کارگران بود... امروز پس از ۵ ماه که از قيام مى گذرد از آن شور و شوق اوليه چندان خبرى نيست... علت اين پديده فروکش مبارزات نيست بلکه بى نتيجه ماندن آن مبارزات مشخص در جهت سنديکاهاى مستقل توده اى است. آن چه از آن همه شور و مبارزه بيرون آمد تعدادى سنديکاى کاقذى است که تشکيلات واقعى آن از هيات موسس فراتر نمى رود. تعدادى سنديکاى وابسته به دولت و در خدمت کارفرما که منجمله توسط حزب توده ايجاد شده عملابا سنديکاهاى زرد سابق تفاوتى ندارند.
در دوره مبارزات عليه نطام سلطنتى و آغاز موج وسيع اعتصابات کارگرى ما شاهد پيدايش کميته ها و شوراهاى کارگران و کارمندان بوديم. اين تشکل ها در صورت گسترش و سراسرى شدن مى توانستند پايه هاى قدرت توده اى و حاکميت مستقيم کارگران و زحمتکشان را تشکيل دهند. اما بجاى چنين حکومتى رژيمى انتصابى و بورژوايى بر ايران تحميل شد. يکى از غنى ترين تجربيات طبقه طبقه کارگر در اين زمينه انقلاب ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ روسيه بود. مقاله زير اقتباسى است از جزوه اى بقلم آندره نين يکى از رهبران جنبش کارگرى اسپانيا که به منظور شناساندن تجربه شوراهاى کارگرى روسيه به کارگران اسپانيا نوشته شده بود. ترجمه فارسى اين مقاله قبلا در کندوکاو شماره ۷ منتشر شده است. خسرو رضوى
اداى سهم لئون تروتسکى به نظريه و عمل مارکسيستى
مصاحبه دنيس برژه با ارنست مندل در باره ماهيت طبقاتى دولت شوروى
دموکراسى سوسياليستى و ديکتاتورى پرولتاريا - قطعنامه پيشنهادى دبير خانه بين الملل چهارم به کنگره